۱- پس از سیاهمشقهای نوجوانی در عرصهی «ترانه»، همواره خوشآیند من در این زمینه، آهنگسازی بر کلام یا شعرهایی بوده که بیان ایدهها و آرزوهای انسانی من باشد؛ بازتابی از عشق به انسان، در گسترهی «عشق خصوصی» یا «عشق عمومی». پیداست که چگونگی ساخت و پرداخت موسیقی من برای ترانهها و میزان ارزشافزوده بر کلام یا اشعار، نیازمند ارزیابی و نقد صاحبنظران موسیقی است.
۲- من در دوران طولانی خودتبعیدی، برای پرهیز از همصدایی با هجوم ترانههای سرگرمکنندهی بیهنگام و مخرّب سکوت کردم؛ اما همواره چشم بهراه کلام و شعری همصدا با آرمانهای انسانی و نمایش جامعهای بهتر بودهام؛ کلامی که گذشتهی بهتاریخپیوسته را مایهی عبرتآموزی بشمارد و در یک کلام رو به «آینده» داشته باشد. با این نگاه، کار ناتمام و ناکام ماندهام بر سخنِ روز، در شعر «نجواها» را با پرداخت تازهی موسیقی آن کامل کردم تا پیشکش امروزیام به هموطن باشد:
من و تو حق داریم که بهاندازهی ما هم شده با هم باشیم
من و تو حق داریم در شب این جنبش نبض آدم باشیم
۳- آنگاه که شعری بلند، سرودهی شاعر زیباییآفرین، فریدون مشیری را که با صدای دوست خوشآوایم، فریدون فرحاندوز شنیدم، آن را مناسب برای همراهی با فراگیرترین و پویاترین جنبش انسانی امروز میهنم، یعنی «جنبش آزادی زنان» یافتم. در نگاه نخست، در مقایسه با کارنامهی پربار این شاعر گرانقدر ایران، این سروده کلامپردازی ساده و استادانهای است، اما من در راستای باورها و آرزوهای خود، گلچینی کوتاه از آن را به گُلخارستان موسیقی مهمان کردم تا همراه با گزارش امروز، از روشنی فردا هم گفته باشم.
۴- من نقشی در ایدهسازی و ایدهپردازی نماهنگ ساخته شده بر این ترانه نداشتهام و همچون شما، پس از پایان کار بینندهی آن شدهام و خرسندم. از انتهای قلب این لطف و هدیهی دوست مهربان و هنرمندم، علی کاظمی را بهواسطهی تفکری که در بهرهگیری از تصاویر دو فیلم هنرمند گرامی، بهرام بیضایی، پرورانده میستایم. از برهمنهاد تصاویر دو فیلم بهرام بیضایی – از دو مقطع مهم از حیات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر- نماهنگ این ترانه، فراتر از رسم روز، در همراهی ناگزیر تصویر برای شنیده شدن ترانه، به گفت و گویی میان چندین متن بدل شده است.
۵- اسفند ۱۳۵۷ خود شاهد هوشیاری و اعتراض زنان به برآیندِ آن انقلاب بودم. سه هفته پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، در هشتم مارچ (روز جهانی «زن»)، جمعی هوشیار از ایشان مقابل دانشگاه تهران بر زمزمهی بدگفتاریِ سخنگویان انقلاب اسلامی خروشیدند. حکومت اسلامی یا پادشاهی اسلامی که اولین مخالف خود را سه هفته پس از جشن پیروزی خود شناخته، دانسته که هرگز توانایی شکست جنبش «زنان» را نخواهد داشت. بیشک زنان ایران تغییردهندهی امروز و تعیینکنندهی فردا هستند.
۶- به گاهِ برگزیدن از کلامِ شاعر آگاه بودم که ترانهی پیشِ رو میتواند واگویهی تفکر و رویکرد جنسیتزدهی بخشی از «پویشگران اجتماعی» و این بار از گونهی زنانهاش قلمداد شود. ابایی از این برداشت نداشتم، شاید همین انتخاب دستمایهای شود برای گفتگو دربارهی پیشنیازبودگیِ آزادی «زنان» که خود، کلیدی است برای گشایشِ قفلِ کهنهی آزادیهای دیگر اجتماعی. از این روی واگویی نگاه خود را در اینباره به آینده واگذار میکنم تا پیش از آن، شما این ترانه و کوشش من و بینش برآمده از آن را نقد و با باورهای خود ارزیابی کنید و من را هم از نظرات خود آگاه کنید.
۷- به رسم سپاسگزاری قرار من و شما این باشد که به پنج نفر از آنان که به زبانِ نقد و کلامِ هوشیارانه به ارزیابی این کوشش بنشینند- چه در رد و چه در تائید و یا در ارزیابی کیفی آن -یکی از بستههایی را که از ضبط دوباره و متفاوت کارهای گذشتهام، به شکلی نفیس منتشر خواهد شد، هدیه خواهم کرد. من ناگزیر این نقدنوشتههای شما را، تنها و تنها از راه ایمیل خودم، Monfaredzadeh@gmail.com، پیگیری خواهم کرد و پاسخ خواهم داد.