نامه‌ای سرباز برای همسرزمینان

نامه‌ای سرباز برای همسرزمینان

ترانه‌جان!
چهل سال است که ما در غربت سرد، با دستان خالی و بی‌هیچ پشتیبانی مردمی، از تو مراقبت کرده‌ایم که مبادا در این یخبندان، تَرَک برداری.

اما چهل سال است که در خانه، تو را بی‌صاحب می‌دانند و هر کس هر جور که دوست می‌دارد از تو ‌تکه‌ای جدا می‌کند و به ساحل امنِ دار و دسته‌ی خود می‌برد؛ از بیوه‌ی همکار از دست رفته‌مان تا هر بی‌خبر متوهمی که صحنه‌ی هنر را مصادره کرده است، همه و‌ همه فقط تو را آزار داده‌اند و ما را داغدار کرده‌اند.

هر کس به خود اجازه داده است که تو را بخواند. بد بخواند. بی‌اجازه بخواند. تو ‌را بدزدد و مصادره کند؛ از بیلبورد‌های تبلیغاتی تا تیزر فیلم‌های سینمایی. بازخوانی‌های بدِ بی‌اجازه. انتشار دوباره‌ی تو بر اینترنت، جوری که انگار بخشی از اموال عمومی‌ست. همه دست به دست هم داده‌اند تا انسان ایرانی رعایت نشود.

اما هر قصه‌ای را پایانی‌ست؛ همین است که ما بر آن شده‌ایم به نام رعایت «قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان» که در ایران امروز هم پذیرفته شده است، خلافکاران را از هر سمت و سویی که هستند به دادگاه ببریم و به فرشته‌ی عدالت بسپاریم تا شاید مرهمی شویم بر زخم‌های تو عزیز همیشه.

به زبانی دیگر خلافکاران، با واکنش قانونی ما رو به رو خواهند شد. از آن دست که هم اینک در رابطه با گذشته‌ی شرم‌آور غیرقانونی‌شان، پرونده باز کرده‌ایم.

با مهر و اعتماد به فردایی روشن‌تر!

اسفندیار منفردزاده – شهیار قنبری

۸- June -2019
۱۸- خرداد – ۱۳۹۸